جمعي از فرهنگيان گرگاني كه بيشتر آنها بازنشسته بودند روز شنبه از نحوه ارائه بن مرغ از سوي تعاوني مصرف فرهنگيان اين شهر به خود انتقاد كرده و خواستار رسيدگي به وضعيت خود شدند.
ایرنا: اين گروه ۴۰۰نفره كه عمدتا مسن بودند از ساعات اوليه صبح امروز در مقابل ورزشگاه مائده شهرك امام گرگان جمع شده بودند تا سهميه مرغ منجمد خود را دريافت كنند اما با گذشت ساعات طولاني همچنان پشت درهاي بسته به انتظار ايستاده بودند.
بسياري از اين افراد كه با توجه به سن بالا بر روي زمينه نشسته و تعدادي نيز ايستاده بودند بيش از آنكه از عدم دريافت بن مرغ ناراحت باشند از بي حرمتي به شخصيت فرهنگي خود انتقاد داشتند.
يكي از بازنشستگان فرهنگي شهر گرگان در همين زمينه به خبرنگار ايرنا ميگويد: از صبح امروز بازنشستگان فرهنگي را در اين مكان جمع كردهاند تا سهميه مرغ را در اختيار اين افراد قرار دهند اما نه از مرغ خبري است و نه از كساني كه ما را به اينجا كشاندهاند.
"محمدرضا احمدي" كه به گفته خودش از ساعت ۵/۳۰صبح امروز براي دريافت مرغ مراجعه كرده با انتقاد از اين شيوه برخود دستاندركاران آموزش و پرورش با فرهنگيان ميافزايد: مسوولان تعاوني اعلام كرده بودند كه امروز در ساعت ۹/۳۰تا ۱۰/۳۰دقيقه صبح، سهميه مرغ به فرهنگيان داده ميشود اما اكنون كه ساعت ۱۲ظهر است، ما همچنان به انتظار ايستادهايم.
وي با انتقاد از نوع برخود با فرهنگيان ادامه ميدهد: ما اين سهميه را نخواستيم امااي كاش كه شخصيت ما حفظ ميشد و مجبور نبوديم براي مقداري كالا، ساعتها سرپا به ايستيم و شاهد تعجب عابران به خود باشيم.
يكي ديگر از فرهنگيان بازنشسته گرگان نيز در حاليكه عصباني به نظر ميرسد ميگويد: از ساعت هشت صبح براي دريافت سهميه مرغ وعده داده شده به اين مكان آمدهام كهاي كاش نميآمدم.
"حسن صابري" ميافزايد: به ما اعلام كرده بودند كه صبح امروز براي دريافت مرغ مراجعه كنيد و ما هم مراجعه كرديم اما انگار همه ما را سر كار گذاشتهاند.
وي با دلخوري از اين وضعيت ادامه ميدهد: واقعا شرمآور است، ما را با اين سن و سال به اينجا كشاندهاند و آنوقت خبري نيز از ما نميگيرند.
وي با بيان اينكه كاش نميآمديم و آبروريزي نميشد خاطرنشان ميكند: ساعتي ديگر بچههاي مدرسه تعطيل ميشوند و ما بايد شاهد نگاه ترحمآميز شاگردان به معلمان باشيم.
اين فرهنگي بازنشسته نوع برخورد دست اندركاران آموزش و پرورش را با معلمان حقارتآميز و زننده بر شمرد و يادآور ميشود: آنها ميتوانستند اين سهميه را مانند ساير كارمندان دستگاههاي ديگر، بين فروشگاهها توزيع كرده و يا پول كالا را بپردازند تا شاهد اين وضعيت نباشيم.
اين معلم بازنشسته به فرهنگي بازنشسته ديگري اشاره ميكند و خود را از شاگردان آن معلم ميداند و ميگويد: چرا بايد با معلمي كه سكته كرده و ناراحتي قلبي دارد اينگونه برخورد شود.
"محمد صادق نيكنژاد" كه هشتاد سال دارد و در سال ۱۳۶۲بازنشسته شده بر روي زمين نشسته و پاي عمل كرده خود را دراز كرده با صدايي لرزان ميگويد:
از ساعت پنج صبح در اينجا منتظرم، سلام من را به استاندار و مسوولان دست اندركار برسان و از قول ما به آنها بگوييد: به خدا قسم اين رسم برخورد با معلم و فرهنگي نيست، ما شاگردان زيادي تربيت كردهايم و تحويل جامعه داده ايم و نبايد با ما اينگونه برخورد ميشد.
خانم فرهنگي ديگري كه شاغل است نيز در همين زمينه ميگويد: من از ساعت ۱۰صبح در اين جا منتظرم و الان نيز با توجه به شيفت كاري خود بايد به سر كار بروم.
وي كه خود را معرفي نكرد ادامه داد: فرق من معلم با يك كارمند بانك و يا كارمندان ديگر چيست كه آنها بايد با احترام سهميههاي خود را دريافت كنند اما ما بايد در مقابل شاگردان خود ساعتها ايستاده و به ما توجهي نشود.
وي خاطرنشان ميكند: درد ما از اين است كه از صبح هيچ كس خبري از ما نگرفته و تكليف ما را معلوم نميكنند كه برويم و يا بايستيم.
وي با بيان اينكه نحوه دادن كالا و سهميهها بايد مطابق شخصيت فرهنگيان باشد يادآور ميشود: به نظر من مسوولان دستاندركار الان از اين كه ما را در اين حالت ميبينند خوشحال هستند.
فردي هم كه كاغذي در دست دارد با اشاره به تجمع افراد ميگويد: از صبح چهارصد نفر اسمهاي خود را نوشته و تحويل دادهاند.
اين درحاليست كه تعدادي از معلمان از رفتن به سازمان آمورش و پرورش استان براي بيان انتقاد و اعتراض خود سخن ميگفتند.
در عين حال خبرنگار ايرنا براي پيگيري اين موضوع با مديريت آموزش و پرورش گرگان تماس گرفت كه به او پاسخ داده شد كه "اكبر عرب مفرد" جلسه دارد و شما ساعتي ديگر تماس بگيريد.
اما هنگامي كه خبرنگار ايرنا براي پيگيري حضوري به آن اداره مراجعه كرد مسوول دفتر، به وي پاسخ داد كه مدير آموزش و پرورش در استانداري جلسه دارد.
به سراغ تعاوني مصرف فرهنگيان گرگان در جنب ساختمان فرمانداري گرگان نيز مراجعه شد كه قفل بزرگ بر دربهاي بسته آن خودنمايي ميكرد، درحالي كه كه هنوز معلمان به انتظار نشسته بودند.